Susa Web Tools
خدایا... - ای خطه ایران عزیزم وطن من
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

+ خدایا...

همگی به صف ایستاده بودند تا از آنها پرسیده شود ؛
نوبت به او رسید : "دوست داری روی زمین چه کاره باشی؟
" گفت: می خواهم به دیگران یاد بدهم، پس پذیرفته شد!
چشمانش رابست، دید به شکل درختی در یک جنگل
بزرگ درآمده است. باخودگفت : حتما اشتباهی رخ داده است!
من که این را نخواسته بودم؟!....
سالها گذشت تا اینکه روزی داغ تبر را روی کمر خود احساس کرد ،
با خود گفت : این چنین عمر من به پایان رسید و من بهره ی
خود را از زندگی نگرفتم! با فریادی غم بار سقوط کرد
و با صدایی غریب که از روی تنش بلند میشد به هوش آمد!

حالا تخته سیاهی بر دیوار کلاس شده بود!


کاری از : فرزند ایران ; ساعت 9:13 صبح ; جمعه 91/3/26
تگ ها:
    دم اونایی که نظر میدن گرم()   لینک